نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
***********************
شصت هفتاد سال پیش توی بازارتهران ، انتهای تیمچه حاجب الدوله سر چهارسو کوچیک . راسته ای بود بنام بازار کیلوییها ، که صد البته هنوزم خیلیا اونجا رو به همین نام صدا می زنن .
توی این راسته دو تا پارچه فروش روبروی هم بساط داشتن بودن بنام حاج حسن و حاج حسین .
حسن آقای قصه ما ، پارچه چیت می فروختکه ارزان اما پر مصرف بود .
اما حاج حسین فروشنده پارچه های حریر( ابریشمی) اعلاء بود ، که خریدارش فقط زنان ، درباری و پول دار تهرون بودن .