همه داستان های کوتاه من

همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

یه جرم به صد جرت

صلاح الدین احمد لواسانی
همه داستان های کوتاه من همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

یه جرم به صد جرت

نویسنده : صلاح الدین احمد  لواسانی

***********************

 شصت هفتاد  سال پیش توی بازارتهران ، انتهای تیمچه حاجب الدوله سر چهارسو کوچیک . راسته ای بود  بنام  بازار کیلوییها ، که صد  البته هنوزم  خیلیا اونجا رو به همین نام صدا می زنن .

توی این راسته  دو تا پارچه فروش  روبروی  هم  بساط  داشتن  بودن بنام حاج  حسن و حاج حسین  .

حسن آقای قصه ما ،  پارچه چیت می فروختکه ارزان اما پر مصرف  بود .

اما حاج حسین فروشنده پارچه های حریر( ابریشمی) اعلاء بود ، که خریدارش فقط زنان ، درباری و پول دار تهرون بودن .


موضوعات مرتبط: یه جرم به صد جرت

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 17 آبان 1394 | 21:8 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.